دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» زیباترین تکه های کتاب، از کتاب کاش وقتی بیست‌ساله بودم می‌دانستم!

زیباترین تکه های کتاب، از کتاب کاش وقتی بیست‌ساله بودم می‌دانستم!

زیباترین برش ها از متن کتاب "کاش وقتی بیست‌ساله بودم می‌دانستم!" از نگاه کاربران


*به خاطر داشته باشید هر کاری که شخصی برای شما انجام می‌دهد، به‌قیمت ازدست‌دادن یک فرصت برایش تمام می‌شود. این یعنی وقتی کسی بخشی از روزِ خود را برای رسیدگی به کار شما صرف می‌کند، کاری هست که برای خودش یا کسی دیگر انجام نداده است. خیلی راحت می‌توانید خودتان را گول بزنید و فکر کنید که «درخواست من که چیز مهمی نبوده است»؛ اما وقتی کسی مشغول است، هیچ درخواستی کوچک نیست. آن‌ها مجبور می‌شوند کاری را که دارند انجام می‌دهند، متوقف کنند، روی درخواست شما تمرکز کنند و برای پاسخ به آن وقت بگذارند. با به‌یادسپردنِ این نکته، بهانه‌ای نمی‌ماند که بخواهید از کسی که کاری برای شما انجام داده است، تشکر نکنید.


*آلبرت اینشتین: «اگر یک ساعت وقت برای حل مسئله‌ای داشتم و زندگی‌ام به آن راه‌حل وابسته بود، پنجاه‌وپنج دقیقهٔ اول را صرف تعیین سؤال درست می‌کردم؛ چون به‌محض این‌که سؤال درست را بدانم، می‌توانم مسئله را در کم‌تر از پنج دقیقه حل کنم.»


*ما یاد نگرفته‌ایم که مشکلات را با آغوش باز بپذیریم. یاد گرفته‌ایم که باید از مشکلات بپرهیزیم یا به‌نحوی ناله و شکایت کنیم.


*دنیا به دو دسته آدم تقسیم می‌شود: یکی آن‌هایی که منتظرند دیگران به آن‌ها جوازِ انجام کارهایی را که دوست دارند بدهند و دیگری آدم‌هایی که خودشان این جواز را به خود می‌دهند.


*مزهٔ دارو تلخ است؛ ولی بیمار به آن نیاز دارد. گاهی زندگی با آن آجری که به سرتان می‌زند، شما را به موفقیت می‌رساند.»


*تقریباً غیرممکن است که چیزی را بدون این‌که خودتان انجام دهید یاد بگیرید. باید آن‌قدر شکست بخورید تا بالاخره موفق شوید. با خواندن کتابچهٔ راهنما نمی‌توانید فوتبال یاد بگیرید، با مطالعهٔ نُت‌های موسیقی نمی‌توانید پیانوزدن بیاموزید و با خواندن دستور پخت غذا نمی‌توانید آشپزی بلد شوید.


*از دانشجویانم خواستم رزومه شکست‌های‌شان را بنویسند. یعنی رزومه‌ای بسازند که بزرگ‌ترین اشتباهات احمقانهٔ آن‌ها را خلاصه کند، اشتباهات شخصی، حرفه‌ای و دانشگاهی. هر دانشجو باید برای هر ناکامی و شکستِ خود توضیح دهد که چه‌چیزی از آن تجربه آموخته است. ازبس‌که عادت کرده بودند موفقیت‌های‌شان را جلوه دهند، وقتی این تکلیف را دادم، چشمان همگی از تعجب گرد شده بود. بااین‌حال، بعد از این‌که نگارشِ روزمه‌های‌شان را تمام کردند، متوجه شدند نگاه به تجارب از دریچهٔ شکست‌ها، آن‌ها را وادار می‌سازد با اشتباهاتی که در این مسیر مرتکب شده‌اند، کنار بیایند. راستش هنوز هم بسیاری از دانشجوهای سابقم، روزمه‌های شکست خود را در کنار روزمه‌های متعارف موفقیت‌های‌شان، به‌روز نگه می‌دارند.


*اگر جایی بروید و شخصِ جدیدی را ملاقات نکنید، مسلماً فرصتِ پیداکردن یک دوست و امکانِ داشتن میلیون‌ها دلار را از دست داده‌اید. او به دانشجویانش می‌گوید هروقت پیاده به ایستگاهِ اتوبوس می‌روند، یک‌میلیون دلار آن‌جا منتظرشان است: فقط باید آن‌را پیدا کنند.


*«همه‌چیز آخرش خوش است. اگر خوش نیست، آخرش نیست.»


*«یه روز یه مردی به‌اسم گلدبرگ بود که فقط می‌خواست پول‌دار بشه. پس هر روز می‌رفت کلیسا و با خدا رازونیاز می‌کرد که لاتاری برنده بشه. روزها، هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌ها گذشت؛ اما گلدبرگ هیچی برنده نشد. آخرسَر، دیگه طاقتش طاق شد. تضرع‌کنان به خدا گفت: "واقعاً ناامیدم کردی." یه‌دفعه سکوت شکسته شد و خدا با صدای بلندی گفت: "گلدبرگ، می‌تونی یه کمکی بکنی و حداقل یه بلیت بخری!"»


*«همهٔ چیزهای باحال وقتی اتفاق می‌افتن که داری کارهایی می‌کنی که توی برنامه نبوده.»



فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن   |   تهران وکیل   |   فروش تجهیزات ویپ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی مشاهده