» معرفی کتاب: ۲۱ درس برای قرن ۲۱
عنوان کتاب : ۲۱ درس برای قرن ۲۱
نویسنده:یووال نوح هراری
مترجم : سودابه قیصری
انتشارات:مانوش
بزرگترین چالشها و مهمترین تغییرات دنیای امروز چیست؟ چگونه میتوانیم خود را از بحرانهای زیستمحیطی و اختلالهای تکنولوژیکی نجات دهیم؟ با اپیدمی اخبار جعلی یا تهدید تروریسم چه کنیم؟ چه چیزی باید به فرزندانمان بیاموزیم؟ آیا هنوز قادر به درک دنیایی که خلق کردهایم هستیم؟
هراری، در این کتاب، چارچوبی مفید برای روبرو شدن با این ترسها ساخته است. به اعتقاد او، رمز پایان دادن به اضطرابهایمان، نگران بودن نیست، دانستن این است که نگران چه چیزهایی باشیم، چقدر نگرانشان باشیم و چگونه برای آیندهای متفاوت از جهانی که در آن زندگی میکنیم، آماده شویم. وقتی در دنیایی از اطلاعات بیربط و اخبار جعلی محاصره شدهایم، شفافیت نوعی قدرت است.
یووال نوح هراری که دکترای تاریخ خود را از دانشگاه آکسفورد گرفته است، برای بسیاری از خوانندگان نامی آشناست. دو کتاب او «انسان خردمند» و «انسان خداگونه» بیش از ۱۲ میلیون نسخه فروش داشته و به ۴۵ زبان ترجمه شده است.
هراری در کتاب «۲۱ درس برای قرن ۲۱» چارچوبی مفید برای روبرو شدن با ترسهای دنیای جدید ساخته است. نگرانیهایی که دنیای مدرن برای ما به وجود آورده است: تغییرات اقلیمی، ظهور هوش مصنوعی، اخبار جعلی، حریم خصوصی و ...
به اعتقاد نویسنده رمز پایان دادن به این اضطرابها، نگران بودن نیست، دانستن این است که نگران چه چیزهایی باشیم، چقدر نگرانشان باشیم و چگونه برای آیندهای متفاوت از جهانی که در آن زندگی میکنیم، آماده شویم.
«۲۱ درس برای قرن ۲۱» در نتیجه گفتوگوی میدانی با مردم نوشته شده است. بسیاری از فصلهای آن در پاسخ به سوالاتی که خوانندگان، خبرنگاران و همکاران از یووال نوح هراری پرسیده بودند، شکل گرفتند. این کتاب چالشهای پیچیده عصر حاضر را بهروشنی بررسی کرده و به همین دلیل خواندن آن ضروری است.
کتاب 21 درس برای قرن 21، اثری نوشته ی یووال نوح هراری است که نخستین بار در سال 2018 منتشر شد. این کتاب، کاوشی جامع و دقیق درباره ی مهمترین مسائل دنیای امروز و آینده ی بشر است. با توجه به پیشرفت سرسام آور تکنولوژی و ظهور امکانات و قابلیت های جدیدی که هم می توانند مفید باشند و هم تهدیدکننده، هراری در این اثر خواندنی به چالش های پیش روی انسان ها برای کنترل زندگی خود در مواجهه با تغییرات مداوم و گاها گیج کننده ی زندگی مدرن می پردازد و سوالاتی را مطرح می کند که مجبوریم روزی از خودمان بپرسیم، البته اگر می خواهیم به بقایمان ادامه دهیم.
هراری در بیست و یک فصل جذاب و تفکربرانگیز، از ایده های مطرح شده در دو اثر پرفروش قبلی خود (انسان خردمند و انسان خداگونه) بهره می گیرد و مسائلی حیاتی در زمانه ی حال و آینده را مورد بررسی قرار می دهد:
وقتی دائما تحت نظر هستیم، چگونه می توانیم آزادی عمل خود را حفظ کنیم؟ نیروهای کار در آینده به چه شکلی خواهند بود؟ چگونه باید با خطر تروریسم مواجه شویم؟ چرا دموکراسی لیبرال در خطر است؟
کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ چالشهای پیچیده عصر حاضر را بهروشنی بررسی کرده و به همین دلیل، خواندن آن ضروری است. این کتاب، چالش های پیچیده ی معاصر را به شکلی واضح و قابل فهم بیان می کند و یک گفتمان جهانی حیاتی درباره ی چگونگی مواجهه با مشکلات قرن بیست و یک است.
بخشی از کتاب:
به عنوان تاریخدان، نمی توانم به مردم غذا و لباس بدهم، اما می توانم تلاش کنم کمی شفافیت به آنها عرضه کنم، و از آن راه، به مسطح شدن زمین بازی جهانی کمک کنم. در این کتاب، ۲۱ درس برای قرن ۲۱، میخواهم به مکان و زمانِ حال نگاهی عمیقتری داشته باشم، بر امور جاری و آیندهی قریبالوقوعِ جامعهی بشری. اینکه چه چیزی در حال وقوع است؟ بزرگترین چالشها و حیاتیترین تصمیمات و انتخابهای امروزِمان چیست؟ چهچیز درخور توجه است؟ کدام مهارتها را باید به اطفال خویش آموزش دهیم؟
ذهن انسان همیشه نگران است و این لزوماً چیز بدی نیست. به هرحال اگر خرسی به سمت شما بیاید، نگرانی میتواند جانتان را نجات بدهد؛ هرچند این روزها، لزومی ندارد که اکثر ما نگران خرسها باشیم، چون زندگی مدرن دلایل زیادی برای نگرانی عرضه میکند: تروریسم، تغییرات اقلیمی، ظهور هوش مصنوعی، اخبار جعلی، تجاوز به حریم خصوصی و حتی کاهش آشکار همکاریهای جهانی.
اکنون چه چیزی در حال رویدادن است؟ بزرگترین چالشها و مهمترین انتخابهای امروز چیست؟ به چه چیزی باید توجه کنیم؟ چه چیزی باید به کودکانمان بیاموزیم؟
ما هنوز در دورهی پوچگرایی، سرشار از سرخوردگی و خشم هستیم، زیرا مردم ایمانشان به قصههای قدیمی را قبل از پذیرفتن قصهای جدید، از دست دادهاند. پس گام بعدی چیست؟ اولین گام این است که از شدت پیشگوییهای تیره و تار دربارهی سرنوشت شوم بکاهیم و از حالت وحشت و هراس به حالت حیرت تغییر جهت بدهیم. اضطراب و هراس شکلی از غرور است. از احساس خودبینیای میآید که آدم فکر میکند میداند جهان دقیقا به کجا میرود: سقوط. حیرت متواضعتر و بنابراین روشنبینتر است. آیا احساس میکنید دلتان میخواهد توی خیابان بدوید و فریاد بزنید «آیا آخر الزمان شده؟» سعی کنید به خودتان بگویید «نه، آخر الزمان نیست. حقیقت این است که فقط درک نمیکنم چه اتفاقی در حال روی دادن است.»
در دنیایی که گرفتار سیلاب انبوه اطلاعات بیربط است، شفافیت برتری است. در تئوری، هر کسی میتواند به بحث درباره آینده بشریت بپیوندد، اما ایستادگی بر بینشِ روشن بسیار مشکل است. ممکن است حتی متوجه نشویم که بحثی جریان دارد یا اینکه مشکل کلیدی چیست. بیشتر ما از تجملِ امکان تحقیق برخوردار نیستیم، زیرا مسائل مهمتری داریم: باید سر کار برویم، از کودکانمان مراقبت یا از والدین پیرمان پرستاری کنیم. متأسفانه، تاریخ تخفیف نمیدهد. اگر بدون حضور شما برای آینده بشر تصمیمگیری میشود، چون به شدت سرگرم تهیه خوراک و پوشاک کودکانتان هستید، شما و آنها از عواقب آن تصمیم مبرا نمیشوید. منصفانه نیست؛ اما چه کسی گفته تاریخ منصف بوده؟
به عنوان تاریخدان، نمیتوانم به مردم غذا و لباس بدهم اما میتوانم تلاش کنم کمی شفافیت به آنها عرضه کنم، و از آن راه، به مسطح شدن زمین بازی جهانی کمک کنم. اگر این کار، حتی به تعداد انگشتان یک دست، افرادی را برای پیوستن به بحث درباره آینده گونه بشر توانمند سازد، من کارم را انجام داده ام.
دروغی را تکرار کن، حقیقتی ابدی می شود. طول خواهد کشید، اصلا زمان میبرد که بفهمی خیلی از آدمها روی چیزهایی پافشاری میکنند که فاقد آن ویژگی هستند. عمری از ما سپری میشود تا باور کنیم آدمی که روی صداقتش مانور میدهد دروغگویی بیش نیست، آنکه خود را طلایه دار اخلاق مینامد در واقع فاقد کدهای اخلاقیست. زمان میبرد که بفهمی آدمها آنچه که نیستند که را فریاد میزنند و آنچه که هستند را در لایه های پنهانی وجودشان مخفی کرده اند و یک روز آنچه که هستند مثل دیوی که سالها خفته است بیدار میشود. آدمها برای آنچه که هستند نیازی به فرمول ندارند که اثباتش کنند. ما آدمها به خودمان دروغ میگوییم و آنقدر تکرارش میکنیم که دیگر باورمان میشود. ما انسانهای دوران پسا_حقیقت مرزهای واقعیت را جا به جا کرده ایم وبه گمانم بینواترین نسل در تاریخ انسانیت ما هستیم. دروغ میگوییم، هزاران بار تکرارش می کنیم و در نهایت آن را باور میکنیم...