خرید از سراسر دنیا

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» مرگ کسب و کار من است!

مرگ کسب و کار من است!

نام کتاب: مرگ کسب‌و‌کار من است

نویسنده: روبر مرل

ترجمه: احمد شاملو

ناشر: انتشارات نگاه – چاپ نهم ۱۳۹۳


روبر‌مرل نویسنده فرانسوی که خود در دوران جنگ‌ جهانی‌ دوم زندگی کرده و در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان نازی مدّتی در زندان آلمان‌ها به‌سر‌برده‌است در این رمان به کاوشی پدیدار‌شناختی درباره جلادان و دژخیمان نظام فاشیست هیتلری پرداخته‌است.

طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن مطلب مرتبط طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن

شخصیت اصلی این رمان که خود راوی داستان است، طراح و فرمانده اردوگاه آشویتز بوده‌است، اردوگاهی که آلمان‌ها پس از اشغال لهستان در منطقه آشویتز لهستان بنا‌کردند و طرح نسل‌کشی یهودیان را در این اردوگاه به‌اجرا‌ درآوردند.

قطارهای حامل هزاران یهودی وارد اردوگاه آشویتز می‌شدند و سالن های عظیمی که «حمام» نامید می‌شدند از این اسیران انباشته می‌شدند، به سرعت گاز سمی حمام‌ها را پر‌می کرد و سالن‌ها به‌همان سرعتی که پر‌شده‌ بودند خالی می‌شدند، جنازه‌ها وارد کوره‌های


جسدسوزی می‌شدند و در اندک‌زمانی هزاران انسان «به اقتصادی‌ترین و تمیزترین شکل» محو می‌شدند!

پیش از این در یادداشتی به‌عنوان کارمند شریف اداره سلاخی راجع‌به «آدولف آیشمن» که یکی از فرماندهان این اردوگاه‌های مرگ بود مختصری نوشته‌بودم، آیشمن نه یک جنایتکار حرفه‌ای بود و نه یک بیمار روانی، او «مؤمنانه» از پیشوایی اطاعت می‌کرد که شعار «امپراتوری مقدس» سر می‌داد و ملّت آلمان را ملّت برگزیده‌ای می‌دانست که رسالت ساختن جهانی بهتر را بردوش دارند. صدها نفر مثل آیشمن مؤمنان مطیعی بودند که اطاعت بی‌چون و چرا از پیشوا را فریضه‌ای ملّی و مذهبی می‌دانستند و باور داشتند که شرافتی بالاتر از این اطاعت نیست!


راوی داستان «مرگ کسب‌و‌کار من است» یکی از همین مؤمنان  است. روبر‌مرل با ظرافتی استثنائی توانسته حالات درونی چنین کسانی را درک‌کند و بدون جانب‌داری ما را به تماشای احوالات روانی آنان ببرد. حفظ این بی‌طرفی پژوهش‌گرانه آنقدر دور از انتظار بوده‌ است که احمد شاملو که خود این کتاب را ترجمه‌کرده در مقدمه کتاب بر روبرمرل خرده‌گرفته است و حتی او را متهم کرده که «گویی آقای مرل قصد دارد با مقصر جلوه دادن سردمداران حکومت‌های توتالیتر، جلادان و مأموران اجرایی را از فجایع‌شان تبرئه کند».

ولی من گمان نمی‌کنم روبر مرل قصد تبرئه جنایتکاران اردوگاه‌های مرگ را داشته است. به گمان من بار جنایات سازمان‌یافته در نظام‌های توتالیتر (تمامیت‌خواه) بین چند گروه افراد متفاوت تقسیم می‌شود: یک گروه رهبران کاریزماتیک که دچار خودشیفتگی بیمارگونه و در عین حال برخوردار از نبوغ مدیریتی هستند. گروه دوم اراذل و اوباشی که از قساوت و خشونت لذت می‌برند و زیر پرچم پیشوا و نظام مقدس او هویّت و مرتبت اجتماعی پیدا می‌کنند، راجع به این گروه در یادداشتی با عنوان یونگ و فاشیسم مختصری نوشته‌ام.

گروه سوم «کاسب مسلکانی» هستند که برای دریافت امکانات و مزایا و یا پرهیز از به خطر افتادن منافع‌شان با آرمان‌های پیشوا و کنش‌های ماشین جنایت او همراهی می‌کنند. راجع به این کاسب مسلکان نان‌به‌نرخ‌روزخور هم در یادداشت‌های مدیریت به‌سبک آپارتاید و پنکه‌ای که فقط خودش را خنک می‌کند، مطالبی نوشته‌ام، و اما چهارمین پایه ماشین جنایات فاشیست‌ها گروهی هستند که به آرمان‌های پیشوا ایمان می‌آورند و مؤمنانه خود را فدای رسالت «مقدس» او می‌کنند. این افراد برخلاف گروه اوباش هیچ سابقه‌ای از بزهکاری و خشونت ندارند و برخلاف گروه کاسب‌مسلک هیچ کیسه‌ای نیز ندوخته‌اند، کارنامه آن‌ها پر از وظیفه‌شناسی، انضباط، ایثار و ساده‌زیستی است اما تمام وظیفه‌شناسی، فداکاری، اخلاص و رشادت آن‌ها در خدمت جنایت‌پیشه‌ترین نظام‌ها قرار‌می‌گیرد! روبر مرل در این کتاب عمیق و تکان‌دهنده سعی‌کرده‌است ما را به بازدید از زوایای تاریک و پنهان روان این گروه ببرد و به عقیده من موفق‌شده‌است.


شاید بتوان گفت روبر مرل در این کتاب به همان هدفی توفیق یافته‌است که «هانا آرنت» در کتاب «آیشمن در اورشلیم» درپی آن بوده‌است.

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  مشاور ایرانی در لندن   |   فروش تجهیزات ویپ   |   تهران وکیل   |   گردشگری ارم بلاگ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب مشاهده