عنوان کتاب : لازم نیست بگویی دوستت دارم
نویسنده : شرمن الکسی
مترجم : مهدی نمازیان
انتشارات : نشرنون
«لازم نیست بگویی دوستت دارم» اثر و نوشته ی شرمن الکسی است که اولین بار در سال 2017 وارد بازار نشر شد. وقتی مادر شرمن الکسی در 78 سالگی درگذشت، این نویسنده با استفاده از تنها راهی که می دانست با این اتفاق مواجه شد: نوشتن.
این کتاب زندگینامه و خاطرات الکسی شرمن است که زندگی یک سرخپوست در آمریکای امروز را روایت میکند. او در این کتاب جریان پرتحرک روابط خانوادگیاش و عشق و شور آنها را به تصویر کشیده است و فریز و نشیبهای زندگیاش را توضیح داده است. الکسی رابطهای پیچیده با مادرش لیلیان داشت. زنی که زندگی بهتری برای فرزندانش میخواست اما محبت کردن به آنها را چندان بلد نبود. او در کتاب خاطرات الکسی زنی زیبا، ترسناک، باهوش، پیچیده و با تمام خصوصیات انسانی است که جریان زندگی خانواده را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. الکسی شرمن در این کتاب بهنوعی مادرش را به تصویر کشیده است و گزارشی دربارهی یک رابطهی عمیق و پیچیده آورده است، رابطهای که در آن لازم نیست بگویید دوستت دارم.
نتیجه ی نوشتن های الکسی پس از مرگ مادر، این شرح حال خارق العاده و خیره کننده است. الکسی در این اثر جذاب خاطراتی خصوصی، بامزه، عجیب و پراحساس از دورانی را نقل می کند که کمتر کسی قادر به تصور آن است. او دوران کودکی را در فقر مطلق و در اردوگاهی مخصوص سرخ پوستان گذراند. شرمن، یکی از چهار بچه ای بود که توسط پدر و مادری معتاد به الکل بزرگ می شدند.
کتاب لازم نیست بگویی دوستت دارم، شرحی قدرتمند و تأثیرگذار از رابطه ای پیچیده است و شرمن الکسی در آن، بدون هیچ ترس و تعارفی، گذشته ی خود را به یاد می آورد. «ترکیبی از شوخطبعی و جسارت. راوی عشق پیچیدهای که در قلب ما به خانوادهمان وجود دارد.»
شرمن الکسی، نویسندهٔ آمریکایی، از موفقترین نویسندگان نسل جدید است. داستانهای کوتاه و رمانهای درخشان او، مثل «خاطرات کاملاً واقعی یک سرخپوست پارهوقت»، با استقبال بسیار خوبی مواجه شده و شهرت و محبوبیت زیادی برایش به ارمغان آورده است. این نویسندهٔ سرخپوست جوایز و افتخارات متعددی نیز کسب کرده، ازجمله جایزهٔ کتاب ملی آمریکا، جایزهٔ پن فاکنر و جایزهٔ پن همینگوی. همچنین، مجلهٔ معروف نیویورکر او را بهعنوان یکی از بیست نویسندهٔ مستعد قرن بیست و یکم معرفی کرده است.
شرمن الکسی حالا با کتابی خیرهکننده بازگشته است: «لازم نیست بگویی دوستت دارم»؛ کاری متفاوت و جذاب از نویسندهای که آثارش ریشه در تجربیاتش بهعنوان یک سرخپوست مدرن دارد. «لازم نیست بگویی دوستت دارم» کتابی است برانگیزاننده و تأثیرگذار دربارهٔ خانواده، عشق و از دست دادن، کتابی قدرتمند، صادقانه و فراموشناشدنی.
بخشی از کتاب:
وقتی مُردم، مرا در شهرم به خاک بسپار!
نزدیکِ بیمارستانی که پسرانم به دنیا آمدند.
مرا به خاک بسپار نزدیک پارکها و استخرها و زمینهای بازیای که چهار دستوپا رفتن، راه رفتن، دویدن، شنا کردن و بالا رفتن از دیوار را آموختند...
مرا نزدیک اتاقهایی به خاک بسپار
که پسرانم مرا ستودند و به عقلم شک کردند.
مرا کنار کتابخانهها و کتابفروشیهایی که مردمانشان به داستانها و شعرهایم گوش میدادند به خاک بسپار.
آنجا که کارهایم را میستودند
و گاهی به تعارض با آن برمیخاستند...
مرا درست در کنار ایستگاه تاکسی دفن کن.
مرا در نزدیکی هزاران رستوران خوب یا بد دفن کن...
مرا کنار دوستانم
آنها که زندهاند، آنها که عمرشان به دنیا نیست و آنها که مردهاند دفن کن
جایی که لااقل هفتهای یکبار
کسی به مزارم بیاید..
مرا در راه خانهام دفن کن
تا آنکه همسرم که بیوه شد
از روی خاکم بگذرد و تنهایم نگذارد.
شاید دوباره ازدواج کند، شاید نه!
اما هر آنچه شود، مرا نزدیک او به خاک بسپار...
بگذار تا روح مورد علاقهاش باشم.