بازدید سایت خود را میلیونی کنید


» معرفی کتاب: مهره حیاتی

معرفی کتاب: مهره حیاتی

عنوان کتاب : مهره حیاتی

نویسنده : ست گادین

مترجم : علیرضا خاکساران

ناشر : نشر آموخته


اگر فروش ندارید، به دنبال ترس بگردید. اگر جلسه‌ی بازاریابی به بن‌بست می‌رسد، به دنبال ترس بگردید. اگر شخصی پرخاشگر است، قولش را می‌شکند یا همکاری نمی‌کند، ترس در آن دخیل است. ترس مهم‌ترین احساس ماست. هر چه باشد، اجدادمان را زنده نگه داشته است. ترس بر احساسات دیگر نیز تسلط دارد؛ زیرا بدون توانایی اجتناب از مرگ، بقیه‌ی احساسات زیاد مهم نیستند. جامعه‌ی ما هنوز متوجه نشده است چطور از شر ترس خلاص شود، در عوض از آن به شکلی عجیب استفاده می‌کنیم.

حرف ست گادین این است که ما در هر سازمان و مجموعه‌ای که کار می‌کنیم، باید بکوشیم غیرقابل ‌جایگزین باشیم.

اگر من امروز عصر از شرکت استعفا دادم و فردا صبح فرد دیگری به جای من نشست یا بدتر از این: لازم نشد هیچ‌کس به جای من بنشیند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد، نشان می‌دهد که من از تمام ظرفیت خود استفاده نکرده‌ام. تقریباً تمام کتاب به بسط و پرورش این مفهوم پرداخته و کوشیده خواننده متقاعد شود که می‌تواند در مسیر تبدیل شدن به یک فرد غیرقابل‌جایگزین حرکت کند.

او می‌خواهد به خواننده‌ی خود کمک کند که کار خود را فراتر از شغل و اشتغال ببیند. شغل یعنی چیزی که به آن مشغولیم؛ همین و نه بیشتر و کسی که خود را شاغل می‌داند و مشغول بودن برایش کفایت کند، دستاورد بزرگی خلق نخواهد کرد. به همین علت،‌ ست گادین ترجیح می‌دهد واژه‌ی Artist یا هنرمند را به‌کار بگیرد. هنرمندها از کار حرف می‌زنند و نه شغل. آن‌ها می‌گویند یک کار جدید ارائه کرده‌ام و ما هم عادت کرده‌ایم بگوییم: این یا آن هنرمند، کار جدید خود را عرضه کرده‌اند.

هنرمند اگر کار نکند، مشغول بودن به هنر برایش اعتباری ندارد و این همان ذهنیتی است که ست گادین تأکید دارد باید الگوی همه‌ی افراد در همه‌ی سازمان‌ها و کسب‌وکارها قرار بگیرد: مشغول بودن را افتخار ندانیم و کار کنیم. آن‌هایی که فقط مشغولند، به سادگی با فرد دیگری که دنبال اشتغال است جایگزین می‌شوند. اما آن‌ها که کار می‌کنند به سادگی قابل جایگزینی نیستند. غیر ممکن است بتوانید همزمان با اینکه عذاب می‌کشید کار هم کنید.

رسیدن به امنیت شغلی وقتی عملکرد معمولی دارید فرآیندی طاقت فرساست. کلی باید کار کنید و کلی هم باید نگران باشید. نه تنها سازمان‌ها از مهره‌های حیاتی سود می‌برند بلکه کارکنان نیز زمانی که به مهره‌های حیاتی تبدیل شوند سود می‌برند. شغلی پیدا کنید که بتوانید به آن متعهد شوید، در آن یک مهره موثر باشید و بتوانید عاشقش باشید. همه ی ما شکارچی بودیم. سپس کشاورزی را ابداع کردند و کشاورز شدیم؛ همه ی ما کشاورز بودیم. سپس کارخانه را ایجاد کردند و همه ی ما کارگر شدیم؛ کارگرانی مدافع و حامی سیستم که براساس ارزش کار خود حقوق گرفتیم؛ سپس کارخانه‌ها از هم فروپاشید. حال چه چیزی برایمان مانده؟ "هنر‌"

اکنون موفقیت به معنای هنرمند بودن است. با خواندن این کتاب قطعا به اهمیت هنرمند بودن، خلاق بودن، ایده داشتن و تلاش و مقاومت بیشتر پی خواهید برد و برای یک موفقیت بزرگ در زندگیتون قدم برمیدارید.

ست گادین را می‌توان مصداق تعبیر استیو جایز از نوابغ دانست: می‌توانید او را بپذیرید. می‌توانید ردش کنید. اما نمی‌توانید از او و حرف‌هایش صرف‌نظر کنید. کتاب مهره‌ی حیاتی و مطالب آن نیز از جنس حرف‌هایی است که نمی‌توان از آن‌ها صرف‌نظر کرد. به اعتقاد او، همه نابغه‌اند.

نابغه از نظر او کسی است که گره‌ی مشکلاتی را باز می‌کند که از توان دیگران خارج است و با همین اعتقاد، ما را به چالش می‌کشد تا از متوسط بودن و همرنگ جماعت بودن دست برداشته و هنر و نبوغ‌ منحصربه‌فردمان را به همه نشان دهیم چرا که در حال حاضر، برای اولین بار در طول تاریخ چنین فرصتی با کمترین هزینه در اختیارمان قرار دارد.

نویسنده هدفش از نگارش این کتاب را این‌طور عنوان می‌کند: هدفم این است که متقاعدتان کنم فرصت خوبی در انتظارتان است؛ فرصتی که می‌تواند به‌طرز چشم‌گیری زندگی‌تان را در جهت مثبت تغییر دهد.

برای بهره‌گیری از این فرصت باید بدانیم که قوانین حاکم چه تغییری کرده‌اند. در این کتاب، ست گادین به ما یاد می‌دهد چطور با بهره‌گیری از این لحظه‌ی مهم، به آدمی تبدیل شویم که به عقیده‌ی تمام دنیا، غیر‌قابل‌جایگزین است و این مسیر را منوط به یک چیز می‌داند: اینکه تصمیم بگیریم و دست به انتخابی بزنیم که پیش روی ماست: می‌توانیم همرنگ جماعت شویم یا سری توی سرها درآوریم. نمی‌توانیم هر دوی این کارها را با هم انجام دهیم.

قوانین بازی تغییر کرده‌اند و با روش‌های قدیمی نمی‌توان موفق شد. نظام آموزشی هنوز هم در پی نهادینه‌سازی این باور در ماست که باید سرمان به کار خودمان باشد و موبه‌مو از دستورعمل‌ها پیروی کنیم. در حالی که چنین چیزی در دنیای پرشتاب کنونی و زوال صنایع سنتی و تفکرهای سنتی مدیریتی دیگر جوابگو نیست. نویسنده معتقد است که با هدف تبدیل شدن به یکی از چرخ‌دنده‌های صنایع غول‌پیکر به دنیا نیامده‌ایم. بلکه ما را این‌طور تربیت کرده‌اند. اما گزینه‌ی دیگری نیز پیش رو داریم که همان تبدیل شدن به یک مهره‌ی حیاتی است؛ فرآیندی تدریجی و مسیری که طی آن باید ویژگی‌هایی را در خود پرورش دهیم که ما را غیرقابل‌ جایگزین می‌سازند.

ست گادین که امروزه به عنوان کارآفرین عصر اطلاعات شناخته میشود، یک نویسنده آمریکایی است که چندین کتاب با اشاره بر جنبه های مختلف بازاریابی، تبلیغات و رهبری سازمان به رشته تحریر درآورده است. او یک کارآفرین، بازاریاب و سخنران اجتماعی موفق است که به خاطر کنفرانس ها و وبینارهایش معروف شده است. ست گادین مدرک MBA خود را از دانشکده بازرگانی استنفورد گرفت. او شرکت ‘Yoyodyne’ را راه اندازی کرد که یکی از اولین شرکت های بازاریابی اینترنتی با ایده های انقلابی در مورد چگونگی رسیدن شرکت ها به مخاطبان هدف خود، بود.

شهرت و ناموری شرکت او، کمپانی های بزرگی نظیر ولوو، ماکروسافت، سونی موزیک و … را وادار کرد تا با شرکت او همکاری کنند. در عرض چند سال یاهو این شرکت را خرید و گادین را به عنوان معاون رئیس بازاریابی اجازه ای (Permission marketing) منصوب کرد.

ست گادین چندین کتاب پرفروش و مورد تحسین منتقدان را ارایه کرده است که از جمله آن ها می توان به کتاب های مهره ی حیاتی و گاو بنفش و این است بازاریابی و شیب و قبایل اشاره کرد.


بخشی از متن کتاب:

برای شناختن این کتاب، مهم است که معنی واژه‌ی Linchpin یا مهره‌ی حیاتی را بدانیم. در طراحی چرخ گاری‌ها (و البته بسیاری وسایل امروزی) برای این‌که چرخ از محور جدا نشود، از یک قطعه‌ی فلزی استفاده می‌کنند که در محور فرو می‌رود و چرخ را نگه می‌دارد و اصطلاحاً به آن پین تثبیت می‌گویند.

تعمیرکارهای فارسی‌زبان برای شکل امروزی این قطعه، معمولاً از واژه‌ی اشپیل استفاده می‌کنند که برگرفته از تلفظ آلمانی واژه‌ای انگلیسی است که البته کمی هم برای راحتی بیان تغییر کرده است (Split Pin).

به هر حال، نباید انتظار داشته باشید روی جلد یک کتاب مدیریتی فارسی، لغتِ اشپیل را ببینید. ضمن این‌که در انگلیسی هم Linchpin دیگر از معنای تخصصی خود فاصله گرفته و معنای عام پیدا کرده است. مفهومی که شاید یکی از بهترین تعبیرهای آن در فارسی، مهره‌ی حیاتی است.

یک بند باز ترسو ، یک بند باز مرده است .

وقتی تغییر بزرگی اتفاق می افتد، به ندرت پیش می آید که تدریجی باشد . طوفان می آید ، اما خاکریز باقی می ماند. سپس طوفانی دیگر می آید و باز هم خاکریز مقاومت می کند، هیچ تغییری نسبت به روزی عادی نداشته است. سپس طوفانی بزرگ رخ می دهد و خاکریز فرو می ریزد. سیستم یک روز کار می کند و روز بعد زیر آب می رود. چالش این است که می توانیم ببینیم تغییرات در حال رخ دادن اند و سعی می کنیم با تغییراتی تدریجی با آن ها مواجه شویم ، با بیمناک بودن و منتظر ماندن برای اینکه ببینیم چه اتفاقی می افتد ، و وقتی آن اتفاق می افتد که باید می افتاد از بین می رویم ...  



بازدید سایت خود را میلیونی کنید
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  تهران وکیل   |   مشاور ایرانی در لندن   |   گردشگری ارم بلاگ   |   فروش تجهیزات ویپ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی مشاهده