دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» معرفی کتاب: همه دروغ می‌گویند

معرفی کتاب: همه دروغ می‌گویند

عنوان کتاب: همه دروغ می‌گویند

نویسنده: سِت استیونز، دیویدُویتس

مترجم: ریحانه عبدی

انتشارات: نشر گمان


آدم‌ها می‌گویند «خبرش را به تو می‌دهم» در صورتی که دیگر خبری ازشان نمی‌شود. می‌گویند از دست تو ناراحت نیستند، ولی هستند. می‌گویند دوستت دارند در حالی که ندارند. مردم به دوستان‌شان دروغ می‌گویند؛ به رئیس‌ها دروغ می‌گویند؛ به پدر و مادرها دروغ می‌گویند؛ به دکترها دروغ می‌گویند؛ به همسرها دروغ می‌گویند؛ حتی به خودشان هم دروغ می‌گویند. مردم دروغ می‌گویند تا چهره‌ی بهتری از خود به نمایش بگذارند.

طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن مطلب مرتبط طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن

اینترنت چقدر می‌تواند خود واقعی ما را بشناسد؟ با مطالعه‌ی داده‌های گوگل چه چیزهایی می‌شود درباره‌ی رفتار آدم‌ها یاد گرفت؟ این کتاب درباره‌ی این است که این‌همه اطلاعاتی که گوگل و شرکت‌های مشابهش از مردم جمع می‌کنند به چه دردی می‌خورد و چه چیزهای جالب و مهمی درباره‌ی عادات و رفتارها و روحیات انسان‌ها نشان می‌دهند.

كتاب "همه دروغ می‌گويند" درباره كلان داده‌ها و ريزداده‌ها بحث مي‌كند. اينكه چطور می‌شود از اين داده‌ها برای بهبود زندگی آدم‌ها استفاده كرد. به جز ايده جذاب مركزی كتاب، فصل‌های مختلف پر از مثال‌ها و داستان‌های جالب هستند كه هم ذهن را نسبت به موضوع و دامنه گسترده‌اش روشن می‌كند و هم كمك می‌كند حرف اصلی كتابی راحت‌تر فهميده شود و بهتر در ذهن بماند.

«ما به همه دروغ می‌گوییم به جز جستجوگر گوگل». نویسنده در این کتاب درباره انبوه اطلاعاتی که شرکت‌های بزرگ به ویژه گوگل از مردم جمع می‌کنند یا همان Big Data و کاربرد آنها در مطالعات جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه و شناسایی رفتارها و عادات جوامع مختلف صحبت می‌کند. او در این اثر به موضوع جالبی اشاره می کند و آن هم این است که ما ممکن است درباره موضوعی که مدتهاست ذهنمان را مشغول کرده به کسی چیزی نگوییم اما حتما به سراغ گوگل می رویم . ما ممکن است با اطرافیانمان صادق نباشیم اما از گوگل نمی‌توانیم چیزی را مخفی کنیم در نتیجه گوگل تبدیل به انبار بزرگی از داده‌های رفتاری انسان‌ها می‌شود که می‌توان در تحلیل‌های بزرگ علمی در رشته‌های مختلف از آنها استفاده کرد.

نویسنده ی کتاب ست استیونز، کارشناس بیگ دیتا بوده و در هاروارد فلسفه و اقتصاد خوانده و به عنوان دانشمند داده در گوگل مدتی فعالیت کرده و این کتاب هم اولین کتابی است که نوشته‌اند.

ما آدم‌ها دروغ میگوییم و هیچوقت حاضر نیستیم درون واقعی خودمان را به نمایش بگذاریم، حالا چه از ترس قضاوت و چه از نظر فرهنگی و سیاسی برای نمونه ما ایرانی‌ها یک سری تعارفات داریم و همیشه دوست داریم خودمان را در مطلوب‌ترین شکل ممکن نشان بدهیم و این شعار با سیلی صورتمان را سرخ نگه میداریم یکی از مثال های افتخارآمیز ما ایرانی‌ها است...

نویسنده نشان می‌دهد که طبق آمار مردم حتی زمانی که قرار است در یک نظر سنجی شرکت کنند و یا با آن‌ها مصاحبه‌ای انجام شود، حتی به شرط اینکه هیچوقت هویتشان فاش نشود باز هم حاضر نیستند دقیق پاسخ بدهند و از دروغ گفتن دست بردارند، برای همین در چنین آمارهایی شک و تردید وجود دارد.

حالا سوال این است که چطور می‌شود در سوشال مدیا که همین اینستاگرم نمونه‌ای از آن است، به صحبت‌ها و تصاویری که مردم از خود نشان می‌دهند اعتماد کنیم و چند درصد آدم‌ها همان چیزی هستند که نشان می‌دهند؟

برای مثال طبق آمارها، سوال‌هایی که والدین در گوگل برای فرزندان خود جستجو کرده‌اند: سؤال‌هایی که با آیا پسرم شروع و سؤال‌هایی که با آیا دخترم شروع می‌شوند! در ادامه سوال آیا پسرم یک سری جملات پیشنهادی که بیشترین سرچ رو داشتن می‌آید مانند:

آیا پسرم نابغه است؟آیا پسرم نظر کرده است؟

اما تفاوتش با آیا دخترم...آیا دخترم زشته؟ آیا دخترم چاقه؟


بخشی از متن کتاب:

«الگوریتم‌ها، شما را بهتر از خودتان می‌شناسند.»

در واقع این جمله در دفاع از سیستم هوشمند پیشنهاد‌ دهنده‌ی پلتفرم نمایش فیلم نت‌فلیکس است. ظاهرن کاربران، فیلم‌های معرفی شده توسط این سیستم را بیشتر می‌بینند تا فیلم‌هایی که خودشان در لیست تماشا انتخاب کرده‌اند.

برای مثال بعضی از کاربران فکر می‌کنند که علاقه‌مند به تماشای فیلم‌های تاریخی یا مستندهای سیاه و سفید قدیمی هستند و لیست‌های‌شان را از آن فیلم‌ها پُر می‌کنند اما در آخر به تماشای کمدی‌های آب‌دوغ خیاری می‌نشینند. نت‌فلیکس هم سلیقه‌ی آن‌ها را یادمی‌گیرد و شروع می‌کند به پیشنهاد دادن کمدی‌های آبکی. این‌که چرا ما انسان‌ها اینطور رفتار می‌کنیم را دقیقا نمی‌دانم. اما این‌که الگوریتم‌های نت‌فلیکس ما را بهتر از خودمان بلد شده‌اند کمی برایم ترسناک است.

حالا سوال اینجاست که چطور می‌توان به چنین سیستم‌هایی اعتماد کرد؟ من از کجا بدانم سوگیری‌های شناختیِ طراحانِ الگوریتم‌های نت‌فلیکس در کارکرد سیستم‌های پیشنهاد دهی تاثیری ندارند؟ مثلا شاید نت‌فلیکس به من بیشتر فیلم‌هایی را پیشنهاد دهد که در حمایت از ارزش‌های یک ایدئولوژی خاص است! چرا؟ چون طراحان الگوریتم حامی آن طرز تفکر بوده‌اند. یعنی خطای شناختی به صورت عمدی یا غیر عمدی وارد سیستم شده و حالا روی تصمیمات کلان آن تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم می‌گذارد. می‌مانیم ما و سیستم هوشمند جهت‌داری که ما را از خودمان بهتر بلد است‪!‬

این کتاب از ارزش داده‌ها گفته. همان داده‌هایی که علاوه بر اینکه در دسترس دانشمندان داده است در اختیار سیستم‌های یادگیری هوشمند هم هست. شاید ده سال بعد کتابی بخوانیم با عنوان «ماشین‌ها هم دروغ می‌گویند»، که البته نویسنده‌اش بجای یک دانشمند داده، یک سیستم فوق هوشمند باشد!


فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  تهران وکیل   |   فروش تجهیزات ویپ   |   مشاور ایرانی در لندن   |   گردشگری ارم بلاگ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی مشاهده