دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» معرفی کتاب : رویا فروش

معرفی کتاب : رویا فروش

عنوان کتاب: رویا فروش (جلد اول اقلیت)

نویسنده : سعید فرض‌پور


کتاب رویافروش حول شخصی است که رویاهای خود را به دیگران می‌فروشد و برای آنها توضیح داد که همه انسان‌ها دارای نیروهای شگفت‌انگیزند ولی غافل از این قدرت به روزمرگی و رفع نیاز خو گرفته‌اند. برایشان شرح داد که چگونه دشمن بزرگ آنها، انسان‌ها را در خواب غفلت فرو برده و چگونه ارزش‌های متعالی را در نظر بسیاری از مردمان خوار و ذلیل جلوه داده. از دنیایی که از دست رفت برایشان سخن گفت و از مفاهیمی همچون عشق، فداکاری و انسانیت که هرچند اندک, اما همچنان قدرتمند در میان اقلیتی قلیل زنده مانده بود.

رمان در یک آینده ی دور اتفاق می افتد. بعد از یک سری جنگ ها، گروهی کنترل دنیا را به دست گرفتند. داستان 15 سال بعد از آن جنگ جهانی سوم خیالی اتفاق می افتد.

گروهی هستند که به نام "اقلیت" آن‌ها را می شناسیم، نظم نوین را قبول ندارند و شروع می کنند به صحبت با مردم و جمع کردن نیرو.

داستان در سبک فانتزی نوشته شده و در سیر داستان سعی کرده است این را بگوید که حتی در دوران های تاریک بشر، انسان‌هایی هستند که با قلب هایشان زندگی می کنند.

این نام، فردی(چه زن چه مرد) را در ذهن تداعی می کند که در یک دنیای پر از فریب، سعی دارد با فروش یا لااقل اهدای رویاهای در اختیارش؛ کمی از رنج مردم کاسته و به آن‌ها آموزه های اخلاقی بدهد اما.....

از ویژگی های منحصربه‌فرد این کتاب می‌توان به مطالب زیر اشاره کرد:

_پیوستگی تمام فصول کتاب به یکدیگر.

_عدم گزافه گویی نویسنده: به جرات می‌توان گفت اگر حرفی از رویافروش حذف شود نظم کل کتاب بر هم خواهد خورد.

_عدم استفاده ی نویسنده از ویراستار: بجز چند مورد ایراد تایپی، یک حسن بزرگ برای این کتاب محسوب می‌شود و آن این است که لطمه ای به یک‌دستی زبان نویسنده وارد نشده.

_پیشروی خط داستان با یک ابهام شیرین و گشوده شدن تک تک قفل های کتاب به مرور.

_نداشتن مقدمه: در وهله ی اول شاید نکته ای منفی به نظر برسد اما با پا گذاشتن در دنیای داستان متوجه خواهید شد که چه خوب.... بدون هیچ ذهنیتی واردِ کتاب شدن، خوانش آن‌ را دلچسب تر می‌کند.

_شکل گیری عناصر داستان(شخصیت ها، مکان ها و...) به خوبی هر چه تمام تر.

_سفید نبودن رنگ کاغذهای کتاب، به یک حسن بدل شده است؛ چرا که، در شدیدترین نور هم می‌توان به خواندن آن ادامه داد. همچنین کمک شایانی به تصویرپردازی ذهنی، در حین ماجرای کتاب می‌کند. بدون ایجاد هیچگونه حواس‌پرتی.

_هدف نویسنده از نوشتن این کتاب، بیان زشتی ها و زیبایی های دنیایِ کنونیِ ساخته ی دست بشر در قالب شخصیت ها و اعمالشان بوده است که بسیار تأمل برانگیز می‌باشد. جرأت ورزی تمام شخصیت های این کتاب، چیزی است که متاسفانه به ندرت در وجود واقعی ما پیدا میشود.


بخشی از متن کتاب :

پیرمرد میان جنگل تاریک کاج‌های بلند ایستاده بود. سرش را به سوی ابرهای تیره بلند کرد. فکری آزاردهنده پیوسته در ذهنش جریان داشت. با نگاهی گرفته دوباره به قدم‌زدن ادامه داد و از کوره‌راهی که در امتداد دامنه‌ی کوهستان سفیدپوش شده از برف، تا پای دریاچه امتداد داشت، به سمت مقصدی در دل جنگل حرکت کرد.

هنگام عبور از فراز و فرودهای جاده‌ی سنگلاخی، می‌توانست دریاچه‌ی پای کوه را ببیند. هر بار که به تپه‌ای می‌رسید می‌ایستاد و دریاچه را زیر نظر می‌گرفت و پس از مکثی کوتاه دوباره به حرکت خود ادامه می‌داد. چندین ساعت در حرکت بود تا این‌که به یک محوطه‌ی کوچک بدون درخت رسید. با اشاره‌ی دستش آتش بزرگی درست وسط محوطه روشن شد. پیرمرد با نگاهی گرفته به درون آتش خیره شد.

نیلسا: پدر میتونی برای من عشق رو تعریف کنی؟

آدام: زمانی میرسه که با اشتیاق دوست داری در غم و شادی شخص دیگه ای شریک باشی، اونوقت شاید بشه گفت، عاشق شدی اما این حالت پایدار و همیشگی نیست، تحت شرایط، حالتش عوض میشه، مهم اینه که به نفرت تبدیل نشه.

نیلسا: نفرت چیه؟

آدام: اینکه خودخواه باشی.


فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن   |   تهران وکیل   |   فروش تجهیزات ویپ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی مشاهده