خرید از سراسر دنیا

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» معرفی کتاب : ماهی‌ها نگاهم می‌کنند!

معرفی کتاب : ماهی‌ها نگاهم می‌کنند!

کتاب : ماهی‌ها نگاهم می‌کنند

نوشته : ژان پل دوبوآ

ترجمه : اصغر نوری

ناشر : نشر افق


ماهی‌ها نگاهم میکنند را می‌توان یک بیگانه ی مدرن نامید. اگر رمان کامو با مرگ مادر راوی آغاز می‌شود، رمان دوبوآ، برعکس، با بازگشت پدر راوی از دنیای مردگان شروع می‌شود. اما نتیجه در هر دو رمان یکی است. در بیگانه مورسو با جهان اطراف خویش بیگانه می‌گردد و در این رمان زیمرمان با همه قواعد و قراردادهای جهان پیرامونش. ماهی‌ها داستان از خود بیگانگی آدم‌ها ست.

طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن مطلب مرتبط طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن

شخصیت اصلی کتاب رمان ماهی‌ها نگاهم می‌کنند اثر ژان پل دوبوآ، نویسنده فرانسوی، یک گزارشگر مسابقات بوکس است که زندگی یکنواختش با چند حادثه پی‌در‌پی به هم می‌ریزد: مرد ناشناسی به مرگ تهدیدش می‌کند، سر و کله پدر دائم‌الخمرش پیدا می‌شود که ده سال پیش، همزمان با مرگ مادر او، ناپدید شده بود و سر آخر، معشوقه‌اش او را ترک می‌کند.

در این کتاب، تنهایی آدم‌ها به تصویر کشیده می‌شود و آدم‌ها از تنهایی شروع می‌کنند و به تنهایی می‌رسند. این اثر با ترجمه اصغر نوری از نشر افق به بازار عرضه شده است. دوبوآ اولین رمانش را در سال 1984 منتشر کرد: گزارش روانکاوانه‌ی یک حس آشفته.

او تاکنون پانزده رمان، دو مجموعه داستان و سه کتاب نظری نوشته است، از جمله، ماریا مرده است، من به چیز دیگری فکر می‌کنم، شاید این کتاب من را به تو نزدیک کند، شوخی می‌کنید، آقای تانر، گاهی وقت‌ها تنها می‌خندم و زندگی من را می‌ترساند. آثار او معمولاً با استقبال خوب مخاطبان و منتقدان ادبی روبه‌رو شده و چند جایزه را برای او به ارمغان آورده‌اند.

جایزه‌ی بزرگ طنز سیاه برای کتاب خبرم به دست‌تان می‌رسد، جایزه‌ی فرانس تلویزیون برای کِندی و من، جایزه‌ی فمینا برای یک زندگی فرانسوی و جایزه‌ی ویالات برای مورد سیندر. او که در نوشتن، از روایت سینمایی استفاده می‌کند و ردپای چند فیلم و فیلم‌ساز را می‌شود در آثارش پیدا کرد، چند رمانش در سینما مورد اقتباس قرار گرفته‌اند، از جمله: کندی و من، شوخی می‌کنید، آقای تانر و زندگی تازه‌ی پل سیندر

تقریباً همه‌ی آثار دوبوآ با نثری ساده و طنزی گزنده به زندگی شخصیت‌های تنهایی مثل خود نویسنده می‌پردازند. اما این تنهایی، فرقی اساسی با زندگی گوشه‌گیرانه و پررمز و راز خود دوبوآ دارد. تنهایی شخصیت‌های اصلی او، تنهایی پرهیاهویی است که هر لحظه‌اش آبستن حوادثی خنده‌دار و گاهی ناگوار است. در واقع، شخصیت‌های رمان‌های دوبوآ آدم‌های ساده و عزلت‌جویی هستند که زندگی راحت‌شان نمی‌گذارد و عملاً نمی‌توانند تنهایی خودخواسته‌شان را به‌راحتی تجربه کنند. زندگی زوج‌های رمان‌های دوبوآ هم اغلب رو به زوال است. عشق همیشه جایش را به یک زندگی مشترک پرمشقت و یأس‌آور می‌دهد که در آن، هرکس به‌تدریج از دیگری دور می‌شود و دوباره به تنهایی پناه می‌برد.

این داستان شرح طنزآمیز و منتقدانهٔ زندگی مدرن شهری، شکاف میان نسل‌ها و مکانیکی شدن روابط میان انسان‌هاست.

کتاب کوتاهی اثر ژان پل دوبوا ست، کتابی که هیچ ژانر خاصی ندارد و به تنهایی انسان پرداخته است. ماهی ها رهایش میکنن داستان شاه پریان نیست. داستانی است که حول تنهایی مطلق انسان شکل گرفته است. 


بخشی از کتاب:

در چنین لحظاتی نمی دانستم چکار باید بکنم. همه چیز به نظرم بیهوده می آمد، کلمات، حرکات و حتی سکوت. حضورم کنار او را مثل کاری همزمان بیهوده و اجتناب ناپذیر می دیدم. سعی میکردم تصور کنم که مرگ پدرم واقعا چطور می توانست باشد، آخرین دقیقه اش، حرکت نهایی اش و این که نگاهش طرف چه چیز می چرخد. بدنش، یکدفعه شل می شود یا با تکان های شدید تمام میکرد؟ تا لحظه آخر حرف میزد؟ جمله ی آخرش را تمام می‌کرد یا لب هاش وسط جمله بی حرکت می ماندند؟ این سوال ها از ترس پرم می‌کردند....

امشب، نشسته در ماسه و باد، دستگیرم می‌شود که می‌توانستم همه‌ی این سال‌ها را صرفه‌جویی کنم و باید با پدر می‌پریدم.

این را می‌گویم، و قادر نیستم حتی دُز همیشگی قرص خواب‌آورم را بالا ببرم. این را می‌گویم، و می‌دانم لحظه‌ای که چشم‌‌هام را خواهم بست، بدتر هم خواهد شد.

تا آن موقع، در ساحل قدم می‌زنم. نمی‌دانم چرا، اما، طی این پیاده‌روی‌ها، حس می‌کنم ماهی‌ها نگاهم می‌کنند.

صبح زنگ در را زدند. پلیسی قرمز رنگ، شبیه گوشت دنده، از من می‌خواست که همراهش به کلانتری بروم «برای موضوعی که به من مربوط می‌شد» هیچ توضیح دیگری دریافت نکردم. در حال لباس پوشیدن، حتی تلاش هم نکردم دلیل آن احضار را بفهمم، از بس که روشن بود. دلیل با مشت‌های بسته در اتاق مجاور خوابیده بود.

مرگ نمی ترساندم، مرا به وحشت می اندازد. در هرساعت از زندگی ام به آن فکر می کنم. زمانی برای کم کردن اضطرابم به مذهب روی آوردم. آن موقع دریافتم که پرشورترین دعاها کمتر از معمولی ترین قرص های اعصاب روی عذاب های روح تاثیر می گذارند.

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  گردشگری ارم بلاگ   |   تهران وکیل   |   مشاور ایرانی در لندن   |   فروش تجهیزات ویپ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


آلینز، تجربه لذت‌بخش خرید از سراسر دنیا! آلینز، تجربه لذت‌بخش خرید از سراسر دنیا! مشاهده