عنوان کتاب: چرخش کلید
نویسنده : روث ور
مترجم : شادی حامدی آزاد
انتشارات: نشر نون
پنجمین و تازه ترین رمان روث ور مانند آثار پیشینش رمانیست خلاقانه و پرتعلیق. رمانی که به گفته کتابخانهی ژورنال «تعلیق خالص است؛ از اولین صفحه که گیرتان میاندازد، تا آخرین چرخش بهتآور داستان.»
در داستانی با پیشنهاد پرستاری از چند کودک با حقوق و مزایای وسوسه کننده...
در عمارت "هیثر برا" جایی خارج از شهر و در خانه ای هوشمند...
و در این بین، دختری که آگهی را میبیند و شانسش را امتحان میکند برای استخدام و در نهایت بعد از کلی ماجرا، استخدام میشود...
و این تازه شروع ماجرایی هست که دختر قصه را درگیر میکند! کلی اتفاق که باید از پسش بربیاید و البته چالش پرستارِ خوب بودن هم در اصل ماجرا است...اما اینها ظاهر قضیه است...کلی راز پشت سر هر کدتم از آدمهای قصه است و همین باعث میشود که قضاوت آدمهای قصه کار راحتی نباشد...
آدمهایی که اصلا آنطوری که ما دربارهشان میخوانیم، نیستند...!
«روث ور» مانند همیشه پایانبندی کتاب را ماهرانه و کنجکاویبرانگیز نوشته و به این ترتیب خوانندگان را با پرسشی نهایی و درگیرکننده باقی میگذارد، پرسشی که تا مدتها رهایشان نمیکند. «چرخش کلید»، با رعب و وحشت مجذوبکنندهاش، به قلم و سبک مخصوص روث ور، داستان معمایی دیگری از آگاتا کریستیِ زمانۀ ماست که نمیتوانید زمین بگذاریدش.
نشر نون پیش از این چهار رمان «در یک جنگل تاریک تاریک» «زنی در کابین 10» «بازی دروغ» و «مرگ خانم وستاوی» را از این نویسنده منتشر کرده است که همگی نیز اقبال زیادی در بین خوانندگان ایرانی داشتهاند. «روث ور» اولینبار در ایران با ترجمۀ تحسینشدهٔ شادی حامدی آزاد از رمان «دریک جنگل تاریک تاریک» معرفی شد.
همهچیز از یک آگهی شروع میشد. وقتی روئن به صورت اتفاقی این آگهی را میبیند، به دنبال چیزی دیگری میگردد. اما آن آگهی فرصتی است که حیف است از دست برود؛ آگهی استخدامِ پرستار ساکن در خانه برای نگهداری از چند کودک، با دستمزدی سخاوتمندانه. وقتی به عمارت هیثربرا میرسد، مبهوت میشود، مبهوت آن خانۀ «هوشمند» لوکس با تمام امکانات امروزیاش، مبهوت مناظر چشمنواز ارتفاعات اسکاتلند و مبهوت آن خانوادۀ بینقص. آنچه نمیداند این است که دارد قدم به درون کابوس میگذارد. او درگیر ماجرای یک قتل میشود و کارش به زندان میکشد. با آنکه اشتباهاتی داشته و دروغهایی هم گفته، قضیه پیچیدهتر از آن است که در ظاهر به نظر میرسد.
حالت معمایی و راز گونه ی قصه در تمامی صفحات، حتی تا آخرین صفحه ی کتاب هم رعایت شده است و این نکته میتواند خوشایندِ طرفداران سبک معمایی باشد...
بنظرم این کتاب کمی متفاوت تر بود با باقی کتابهای روث ور، شرح بیشتری داشت و جمع بندی سریع و پایان متفاوت...
اگر دنبال قصه ای درگیر کننده هستید، این کتاب پیشنهاد بسیار خوبیست...
بخشی از کتاب :
معمارانِ حالامردۀ عصر ویکتوریا این خانه را طوری در مکانی عالی ساخته بودند که به چشماندازی پیوسته از تپههای کبود، درههای سبز و جنگلهای سبز سیرِ کاج دید داشته باشد. این منظره تا چشم کار میکرد، امتداد داشت؛ تپههای هموار پای کوه که اینجا و آنجا بر سطحشان نهرهای تیرۀ کوچکی جاری بودند، سقفهای موجدارِ خانههای کوچکِ چسبیده به مزارع در دوردست و چند کیلومتر آنسوتر، دریاچهای که نور خورشید را چنان درخشان بازتاب میکرد که انگار تکهای برف است. در دوردست، نشسته بر فراز همه چیز، کِرنگُرمْز قرار داشت که بهگفتۀ گوگل، کلمهای گِیلیک است بهمعنای کوهستان آبی.