» معرفی کتاب : کفش باز
عنوان کتاب : کفشباز
نویسنده : فیل نایت
مترجم : شورش بشیری
این کتاب، داستان زندگی فیل نایت و از آن مهم تر داستان برند نایکی است. نایکی که فیل نایت با سختیها و دردسرهای بسیار زیاد آن را از هیچ ساخت، در سال ۲۰۱۷ بر اساس رده بندی مجله فوربس شانزدهمین برند برتر دنیا است.
نایت در خانواده اى متوسط به دنیا آمده است و عضو تیم دو و میدانى دانشگاه بوده است، اما هرگز نتوانسته بود به یک ستاره در این رشته تبدیل شود. نایت پس از دانشگاه تصمیم می گیرد به دور دنیا سفر کند. همزمان در فکر این بود که کسب و کاری در رابطه با عرضه کفش های ژاپنی در آمریکا راه اندازی کند.
چگونگى شکل گیرى و ساخت شرکت عظیم نایکی تنها با یک سفارش ۵٠ دلاری، انتخاب کارکنان درجه یک، نحوه انتخاب اسم و طراحى لوگوى نایکى، اتفاقات تلخ و شیرین برند نایکی و… همه و همه در این کتاب بیان شده است.
کفش باز واقعا یک کتاب خوب برای مدیران، کارآفرینان، صاحبان کسب و کار، نوجوانان و… هستش که می توان در آن تجربه های ناب کسب کرد. تجربه هایی که ممکن است در هیچ جای دیگر نتوانید آن ها را به دست بیاورید.
کسب و کار نایت خیلی سریع رشد می کند، در حدی که هر سال فروش او ۲ برابر می شود و در کنار این روند رو به رشد، مشکلات هم هر روز بزرگ و بزرگتر می شوند. مشکلاتی که امکان دارد هر کسب و کاری را نابود و ریشه کن کند. مشکلاتی از قبیل: نبود کارخانه برای تولید محصول، وام گرفتن از بانک ها، جریان نقدینگی پایین، مواجهه با کپی کاری، مالیات، عرضه سهام و… . اما این مسائل نتوانستند نایکی را از پای در آورند.
مطالب کتاب در دو بخش اصلی دستهبندی شدهاند. سرفصلهای هربخش بهصورت یک سال میلادی مشخص شدهاند: بخش اول شامل سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۵ است و بخش دوم را سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ تشکیل میدهد. ۱۹۶۲ سالی است که فیل نایت اولین قدمها را در راستای ایدۀ اولیهاش برمیدارد و به سفر دور دنیا میرود.
او گاهی با جزئیات تمام از رویدادها، مکانها و افراد سخن میگوید و گاهی هم خیلی کلی به آنها میپردازد. اینکه داستان از زبان خود جناب نایت روایت میشود، به باورپذیری و تأثیرگذاری مطالب افزوده است.
از دیگر ویژگیهای مثبت و جذاب کتاب که از همان ابتدا هم خود را نشان میدهد، وجود جملات قصار و الهامبخش آن است. این جملات برای هرکسی با هر هدف بزرگی میتواند مفید و آموزنده باشد.
بخشی از کتاب :
هر دوندهای این را میداند. کیلومترها میدوی و میدوی، بدون آن که واقعا دلیلش را بدانی. به خودت میگویی به خاطر هدفی این کار را میکنی یا دنبال جمعیتی هستی؛ اما دلیل حقیقی دویدن تو آن است که جایگزین آن - یعنی ایستادن - تو را تا سرحد مرگ میترساند.
به این ترتیب، در آن صبح سال ۱۹۶۲ به خودم گفتم: بگذار همه بگویند که ایدهات ابلهانه است... تو ادامه بده...نایست.
حتی به ایستادن فکر هم نکن تا این که به آنجا برسی و فکرت را زیاد مشغول این نکن که "آنجا" کجاست. هرچه پیش آمد فقط نایست.
این پندی استثنایی، پیشگویانه و ضروری بود که به طور غیرمنتظرهای موفق شدم به خودم بدهم و از خودم بگیرم. نیم قرن بعد از آن روز، اکنون بر این باورم که این بهترین و یا شاید تنها پندی است که میتوانیم و باید به خود و به دیگران بدهیم.
داستان برمیگشت به یکی از آخرین کلاسهایم؛ سمیناری دربارهی کارآفرینی. یک مقالهی تحقیقاتی دربارهی کفش نوشته بودم، و از یک تکلیف معمولی به یک وسواس تمامعیار تبدیل شده بود. بهعنوان دونده، یک چیزهایی دربارهی کفشهای دو میدانستم.
بهعنوان متخصص کسب و کار، میدانستم دوربینهای ژاپنی شکاف عمیقی در بازار دوربین به وجود آوردهاند، که زمانی در تسلط و سیطرهی آلمانیها بود. بنابراین، در مقالهام نوشته بودم کفشهای دو ژاپنی نیز میتوانند تأثیر مشابهی بر جا بگذارند. این ایده توجهم را جلب کرده بود، سپس الهامبخش شده بود و مرا اسیر خود کرده بود. این ایده روشن، ساده و در عین حال، عظیم بهنظر میرسید. هفتهها روی آن مقاله کار کرده بودم. در کتابخانه هر چه دربارهی صادرات و واردات و تأسیس شرکت پیدا میکردم را با ولعی مثالزدنی میخواندم. در نهایت، با لحنی کاملاً رسمی مقالهام را مقابل همکلاسیهایی که مثل همیشه بیحوصله بودند ارائه دادم. حتی یک نفر هم چیزی نپرسید. آنها با آههای جانکاه و نگاههای تهی از آن همه عشق و هیجان استقبال کرده بودند. استاد معتقد بود ایدهی دیوانهوارم ایدهی خوبی است، برای همین به من نمرهی الف داد.
_بهترین کتاب مدیریتی در سال ۲۰۱۶ به انتخاب آمازون