» اتهادیهی ابلهان
عنوان کتاب : اتحادیه ابلهان
نویسنده : جان کندی تول
مترجم : پیمان خاکسار
ناشر : نشر چشمه
این رمان روایتگر تضادها در یک متن جامعه است، اما چیزی که در وهله اول باعث توجه خوانندهاش میشود، ناکامی نویسندهاش –جان کندی تول– در انتشار آن در دوران حیاتاش است، در واقع نویسنده آنقدر برای انتشار این اثر به این در و آن در زد و جواب منفی شنید که در غم این ناکامی در ۳۲ سالگی خودکشی کرد و به زندگی خود خاتمه داد.
جان کندی تول، در سال ۱۹۳۷ در نیواورلئانز به دنیا آمد، او در ۱۷ سالگی بورسه دانشگاه تولن شد و در ۲۲ سالگی به مقام استادی کال هانتر نیویورک رسید، او جوانترین استادی بود که در این کالج ادبیات انگلیسی، تدریس کرده بود. او در سال ۱۹۵۹ زمانی که برای خدمت سربازی به پورتوریکو رفته بود، ماشین تحریر دوستش را قرض گرفت و نوشتن اتحادیه ابلهان را شروع کرد. بعد از بازگشت به آمریکا، او رمان را بارها برای ناشران بسیار فرستاد، اما هیچ یک حاضر به چاپ آن نشدند.
همین ناکامی باعث افسردگی و بعدها بدگمانی او شدند، تا اینکه در ۳۲ سالگی بعد از دعوایی مختصر با مادرش، با خودرو به جورجیا رفت و با وصل کردن شلنگ به اگزوز ماشین و تنفس از گاز سمی خودرو به زندگی خود خاتمه داد.
رمان اتحادیه ابلهان پر از موقعیتها و گفتوگوهای طنزی است که بارها خواننده را از ته دل میخنداند اما در پس آن واقعیتی تلخ پنهان شده است. این کتاب بیست شخصیت دارد که هرکدام به نوعی در جهل و نادانی گرفتار شدهاند و زیر بار اشتباهات خود نمیروند، تول در این کتاب آنقدر خوب به شخصیتها پرداخته است که هرکدام تا مدت زیادی در ذهن میمانند. در این کتاب تضادهایی پررنگ بین جامعهی حاکم و افکار ایگنیشس وجود دارد که شخصیتهای داستان را در موقعیتهای ابزورد یا کمدیِ پوچ قرار میدهد.
داستان رمان اتحادیه ی ابلهان در کانال استریت در زیر ساعت معروف دی اچ هولمز آغاز می شود. این اثر کمدی کلاسیک، با شخصیت های فراموش نشدنی، گره های داستانی باورنکردنی، هوش و لطافت طبعی درخشان و اصالت و ابتکاری خیره کننده، پس از گذشت سال ها، همچنان ارزش های خود را بیشتر و بیشتر نمایان می سازد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال 1981 جایزه ی پولیتزر را ربود و پس از آن تبدیل به یک کالت شد. شاید بتوان محبوبیت کتاب را با ناطور دشت اثر سلینجر مقایسه کرد. بسیاری از منتقدان، اتحادیه ی ابلهان را بزرگ ترین رمان کمدی قرن می دانند.
شخصیت اصلی داستان پسری جوان، چاق و تنبل به نام ایگنیشس است که علیرغم داشتن مدرک فوق لیسانس و درایت و بینش زیاد و علیرغم کتابهای فلسفی بسیاری که مطالعه کرده، نمیتواند فرد مفیدی برای جامعه باشد و کاری برای خود دستوپا کند. علت مشکلاتی که ایگنیشس با آن مواجه میشود، رکگویی و خِرَد بیشازحد اوست که همواره در مقابل سیستم تبعیضنژادی و متظاهر جامعهی امریکایی زمان خودش است و پیوسته فکر میکند به تنهایی میتواند دنیا را تغییر دهد، امریکا را تغییر دهد، شورش کند و اصلاحات لازم را اعمال کند. ایگنیشس با راه و روش مادرش که با او زندگی میکند هم مخالف است و مادرش همواره فکر میکند فرزندش یک کمونیست است.
ایگنیشس که با مادر پیرش زندگی میکند، تفاوت زیادی با دنیای بیرون خود دارد و ترجیح میدهد در خانه بماند و مشغول نوشتن افکارش باشد یا فیلم ببیند و یا بخورد و بخوابد تا اینکه در میان مردم اجتماع باشد. اما طی یک حادثه او و مادرش مجبور به پرداخت هزینه زیادی میشوند. بنابراین ایگنیشس به دستور مادرش باید شغلی پیدا کند و خسارتی را که بار آوردهاند، پرداخت کند.