عنوان کتاب : کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
(دورهای فشرده برای یافتن جای خود در دنیا)
نویسنده : تینا سیلیگ
مترجم : مینا صفری
اگر به شما پنج دلار پول و دو ساعت وقت بدهند و بگویند، پول در بیاورید چه میکنید؟ در لاتاری شرکت میکنید؟ روزنامه میفروشید؟
داستانهای این کتاب بر این ایده تأکید دارند که با بیرونکشیدن خود از منطقهی آسایش، تمایل به شکستدادن، داشتن بیتوجهیِ مثبت به امر غیرممکن و استفاده از هر فرصتی برای افسانهایشدن، فرصتهای بیحدوحصری به دست میآیند. بله، این اقدامات زندگیِ شما را متلاطم میسازند و شما را از توازن درمیآورند؛ اما همچنین شما را به جایگاهی میرسانند که حتی نمیتوانستید تصور کنید و بینشی به شما میدهند که ازطریق آن میتوانید مشکلات را بهچشم فرصتها ببینید. از همه مهمتر، آنها باعث رشد این اعتمادبهنفس شما میشوند که مشکلات را میتوان حل کرد.
کتاب کاش وقتی بیستساله بودم میدانستم خوانندههایش در سراسر دنیا را به تجسم دوبارهی آیندهشان تشویق میکند. این نسخهی بازبینیشده و بهروزشده حاوی مطالب تازهای است.
تحولهای بزرگ زندگی ازجمله ترک محیط امن مدرسه یا آغاز کسبوکاری جدید ممکن است بسیار دلهرهآور باشد. رویارویی با سد تصمیمات و آگاهی از اینکه کسی نمیتواند بهتان بگوید که آیا تصمیم درستی میگیرید یا نه، ترسناک است. هیچ مسیر خطکشیشده یا دستورالعمل مشخصی برای موفقیت وجود ندارد. حتی پیبردن به اینکه چه موقع و از چه جایی شروع کنید ممکن است چالشبرانگیز باشد. . .
فصل اول این کتاب با یک سوال آغاز میشود، اگر به شما پنج دلار پول و دو ساعت وقت بدهند و بخواهند با این سرمایهی محدود و زمان اندک، پول در بیاورید چه میکنید؟
تینا سیلیگ، نویسنده کتاب "ای کاش وقتی 20 ساله بودم، میدانستم" در یکی از کلاسهایش این سوال را مطرح کرد و از دانشجویانش خواست این سوال را به عنوان تمرین عملی انجام دهند، بنابراین دو ساعت به آنها وقت داد و پنج دلار پول!
تینا سیلیگ تاکید کرد که برای تصمیمگیری و برنامهریزی هر چقدر مایلند، وقت بگذارند ولی به محض باز کردن پاکت، فقط دو ساعت وقت دارند تا برای کسب درآمد تلاش کنند.
جالب است بدانید تیمهایی که بیشترین درآمد را کسب کردند، اصلا از پنج دلار سرمایه اولیه استفاده نکردند! افراد این گروه به نتیجه رسیدند که استفاده از این سرمایه اندک، نحوه برخورد با مسئله را محدود میکند. بنابراین این سوال را از خود پرسیدند: چگونه میتوانیم با دست خالی و کمترین بضاعت، پول در بیاوریم؟
تیمهای برنده پس از شناسایی و رفع موانع توانستند بیش از 600 دلار سود کنند و متوسط سودشان با توجه به پنج دلار اولیه، 4000 درصد شد!
شما اگر جای آنان بودید چه میکردید؟ کمی روی این سوال تفکر کنید و راههایی که به ذهنتان خطور میکند را روی کاغذ یادداشت کنید.
وقتی این سوال در جمع و یا گروه مطرح میشود، اغلب فردی با صدای بلند میگوید: "بلیط بخت آزمایی میخرم" این اظهار نظر اغلب از جانب افرادی است که مایلند در ساحل امن و آسایش باقی بمانند و بدون تلاش به هر چیزی دست یابند.
گروهی دیگر میگویند: با این پنج دلار وسایل کارواش و دکهی فروش لیموناد خریداری میکنند. این گزینه هم مختص افرادی است که قصد دارند ظرف دو ساعت فقط پول توجیبیشان را به دست آورند.
ولی دانشجوهای "تینا سیلیگ" جزو هیچ یک از این دستهها نبودند و از استانداردهای معمولی پافراتر نهادند. این تیمها با دسترسی به دنیایی از امکانات، ارزشمندترین دستاوردها را آفریدند. لابد میپرسید چگونه؟