» مثل آب برای شکلات
عنوان کتاب: مثل اب برای شکلات
نویسنده : لورا اسکوئیول
ناشر : روشنگران و مطالعات زنان
مثل آب برای شکلات، داستان زندگی زنان نسلهای گذشتهٔ مکزیک است، که به سبک رئالیسم جادویی و با زبان خانگی و فُرم زنانه (نوشتار زنانه) نگارش شدهاست. این رمان، عشقی زیبا را در کنار مبارزهٔ یک زن با سنتهای جامعه خود نشان میدهد.
هر فصل از این کتاب با دستور آشپزی و یا داروسازی جالبی شروع شده، و به موضوع آن فصل مرتبط میشود.
این کتاب در سال ۱۹۸۹ نوشته شده، و درسال ۱۹۹۲ نیز فیلمی بر اساس آن در مکزیک توسط Alfonso Arau ساخته شدهاست. کتاب به ۳۰ زبان ترجمه شده و بیش از سه میلیون نسخه از آن چاپ شده است.
نام کتاب معنایی دوگانه دارد: نخست اشاره به دستور تهیه شکلات داغ (هات چاکلت) دارد که در مکزیک با آب و کاکائو تهیه میشود (نه با شیر). دوم، اصطلاحی در زبان اسپانیایی است استعاره از احساسات تند و برانگیختگی جسمی!
رمان روایتی خلاقانه از کشمکشهای زنان یک خانواده با چاشنی بوها و مزههای خوراکهای عجیب و هوسانگیز مکزیکی است که در مرز خیال و واقعیت جریان دارد. داستان زنان تیرهبختی که ناچار در پشت درهای بستهی سنت روزگار میگذرانند. سنتهایی خشک و سختگیرانه که به آنها هیچ حق انتخابی نمیدهند و سرنوشت چندین نسل از زنان مکزیک را رقم میزنند.
مثل آب برای شکلات سرگذشت زنی مکزیکی به نام تیتا است که کودکیاش را در آغوش ناچا، آشپز و خدمتکار مهربان خانه، در آشپزخانه و در میان عطر و بوی خوراکها و چاشنیها و ادویهها گذرانده و در جوانی به آشپزی بینظیر و پرشور تبدیل شده که خوراکهایش را با ترکیبی از خواربار و احساساتش آماده میکند؛ احساساتی که میتوانند مزه و روح خوراک را تغییر دهند و از آن سمی کُشنده یا مائدهای بهشتی بسازند. آشپزی برای تیتا روشی است برای بیان آنچه در درونش میگذرد. برای لوبیاهای خشمگینی که شاهد دعوای او و خواهرش بودهاند و خیال پخته شدن ندارند آواز میخواند تا دلشان شاد و اندوهشان برطرف شود و نرم شوند. با گلبرگ گلهای سرخ پیشکشی معشوقش، همان گلهایی که آنقدر آنها را به خود فشرده که خارهایشان دستها و سینهاش را زخمی کردهاند، سس برگ گل سرخی آغشته به خون زخمها درست میکند که وقتی خواهرش از آن سس میچشد به تب و تاب میاُفتد و بیقرار میشود و از خانه میگریزد. مهمانان جشن ازدواج خواهر بزرگترش با خوردن کیک عروسی دستپخت او، که با خون دل و اشک چشم تدارک دیده، به «طلسم زاری» دچار میشوند و برای شوربختی او میگریند؛ برای عشقی ناکام و سرنوشت زنی که به رسمی کهن و زیر نفوذ مادری سنتی و مستبد از عشقش جدا افتاده است. او تنها به این خاطر که کوچکترین دختر خانواده است، حق عاشق شدن و ازدواج ندارد و محکوم به ماندن در خانهی مادری و پرستاری از مادر در کهنسالی است.